مرگ ژنرال دوگل
هشت روز پیش از آن که ”ژنرال دوگل“ در زادگاهش کلمبه درگذرد، کلوب شبانهای در ”سنلورن دو پونت“ طعمهی آتش ویرانگری شد که در نتیجهی آن، 142 نوجوان و جوان جان باختند و شدت سوختگی بدن نجاتیافتگان این فاجعه، تا نود درصد نیز میرسید. این فاجعه، به قدر کافی مصیبتبار و غمانگیز بود که مدتها صدر اخبار فرانسه را به خود اختصاص دهد اما درگذشتِ همزمان ژنرال دوگل، قهرمان ملی فرانسه، باعث شد این اخبار این مصیبت به حاشیه رانده شود.
در آن هنگام، تنها نشریهی فکاهی که با جسارت به این موضوع پرداخت، هفتهنامهی فکاهی هاراکیری بود. این نشریه با چاپ تصویری در صفحهی نخست خود، چنین نوشت: ”رقص تراژیک در کلمبه: 1 نفر کشته“
این عمل نشریهی ”هاراکیری“، چون جرقهای در انبار باروت، خشم بیحدی در فرانسه برانگیخت: دولت وقت، انتشار آن را ممنوع اعلام کرد و این عمل را نابجا و نابخردانه خواند. این نخستین باری بود که نشریهی فکاهی ”هاراکیری“ جنجال بزرگی در اروپا برانگیخت: نشریهای که بعدها تغییر نام داد و اینک ما آن را با نام شارلی اِبدو میشناسیم.
رای بده، بیشعور!
اندکی پس از مرگ شارل دوگل، به سال 1971 بود که گردانندگان هفتهنامهی سابق هاراکیری که اکنون به هفتهنامهی ”شارلی“ تغییر نام یافته بود، جنجال مشهور دیگری آفریدند.
گرچه بسیاری پس از توقف انتشار هاراکیری، کار طراحان آن را تمام شده میدانستند، اما انتخابات شهرداریها در فرانسه، بهانهی خوبی برای نشریهی تازهتاسیس شارلی شد تا نوک تیز پیکان طنز خود را بسوی سیاستمداران فرانسوی نشانه رود.
در این سال، احساسات ضد دولتی بر علیه فساد انتخاباتی در فرانسه شدت گرفته بود و اینجا بود که شارلی با چاپ کارتونی، که در بالای آن نوشته بود: ”رای بده، بیشعور!“ و در پایین آن درج شده بود: ”چارهی دیگهای نداری“، جنجال تازهای برانگیخت. گرچه این جنجال به بزرگی جنجال پیشین نبود، اما تاثیرات عمیق خویش را بر جای گذاشت. بسیاری از طراحان حتی تا امروز از این تصویر به عنوان نمادی مشهور استفاده می کنند. شارلی ابدو نشان داد که گردانندگان آن قصد ندارند روش ”احمقانه و رو راست“ خویش را (به ادعای خود) کنار بگذارند.
بازنشر کارتونهای دانمارکی
هنگامی که به سال 2005 نشریهی دانمارکی ”یولاندز-پوستن“ در جنجالیترین شمارهی خود، اقدام به چاپ یک سری کارتون از ”محمد ابن عبدالله“ کرد (که معروفترین آنها عمامهی وی را به بمبی تشبیه کرده بود) جنجال بزرگی در جهان به راه افتاد. مسلمانان بسیاری در کشورهای مختلف واکنشهای تندی نشان دادند، به خیابانها ریختند، پرچم هلند را به آتش کشیدند و به سفارتخانههای آن کشور حمله بردند، اما در همین هیاهو بود که هفتهنامهی شارلی تصمیم گرفت به بازنشر این کارتونها دست بزند.
گرچه نشریات دیگری از جمله یک نشریه در اردن نیز به این کار دست زدند، اما کار شارلی ابدو مورد توجه بیشتری قرار گرفت: مسجد بزرگ فرانسه و اتحادیه سازمانهای اسلامی فرانسه از شارلی ابدو به دادگاه شکایت بردند و ادعا کردند کار این نشریه به خشونتهای نژادی دامن میزند.
اما دادگاه با استناد به قانون آزادی بیان در فرانسه، این نشریه را از تمامی اتهامات مبرا دانست. این نخستین باری بود که نام شارلی ابدو به گوش بخش عمدهای از جهان میرسید… و البته آخرین بارِ آن هم نبود!
ضد یهود
از آنجا که هفتهنامهی شارلی حد و مرزی برای تصاویر انتقادی و کارتونهای نیشدار خود نمیشناخت، پس کاتولیکها و یهودیان نیز از شر طنز گزندهی وی در امان نبودند. یکی از کارتونهایی که در این نشریه به چاپ رسید، یک یهودی را در حالی نشان میدهد که با مسلسل به یک فلسطینی شلیک میکند و در همان حال فریاد میزند: ”بمیر، جالوت!“
این کارتون، واکنشهای شدیدی در جامعهی یهودیان به دنبال داشت. بسیاری، گردانندگان شارلی ابدو را ضد یهود میدانستند که البته این گمان، بر پایهی اتفاقات گذشته در این نشریه هم بود. در سال 2008، یکی از نویسندگان نشریه به نام sine در ستونی ضد یهودی، بیپروا به یهودیان تاخته بود. وی ادعا کرده بود پسر نیکلا سارکوزی به یهودیت گرویده تا پدرش بتواند کمک مالی بیشتری از یهودیان دریافت کند. او حتی پا را فراتر گذاشته و خود را رسما ضد یهود میخواند و آرزو کرده بود یهودیان در ترس و دلهرهی دائمی زندگی کنند.
شارلی ابدو بلافاصله این کارمند خود را اخراج کرد و اعلام کرد ستون مربوط به وی، بدون اطلاع گردانندگان و خواندن مطالبش، منتشر شده است… اما تئوری ضد یهود بودن این نشریه، تا امروز از اذهان عدهای خارج نشده است.
محمد، ویرایشگر نشریه
یکی از مشهورترین لحظات عمر شارلی ابدو، در سال 2011 فرا رسید: زمانی که در پی به قدرت رسیدن جماعت اسلامی در تونس، نشریه اقدام به انتشار نسخهی فوقالعادهی ”شریعت“ کرد. نسخهای که در آن، ویراستار اختصاصی ”محمد“، پیامبر مسلمانان بود.
در تصویر صفحهی نخست این نشریه، محمد تصویر شده بود که میگفت ”اگر از خنده رودهبُر نشوی، صد ضربه شلاق نوش جان خواهی کرد“
گرچه آشوبی که انتشار این کارتون به پا میکرد، قابل پیشبینی بود، اما ساعاتی قبل از انتشار رسمی این نسخه، دفتر مجله با بمب آتشزا مورد حمله قرار گرفت، وبسایت هفتهنامه هک شد و کارمندان و طراحان آن پیامهای تهدیدکنندهی بسیاری دریافت کردند. پیام تندروهای مسلمان برای جامعهی فرانسه روشن بود: دست بردارید وگرنه عواقبش را خواهید دید.
بسیاری فکر میکردند با این وقایع، کار شارلی ابدو تمام شده است. اما گردانندگان آن، با جسارت بیشتری به انتقادات اجتماعی – مذهبی خویش ادامه دادند.
پاسخ به بمب آتشزا
یک هفته پس از حمله به دفتر نشریه، شارلی ابدو پاسخ برانگیزانندهی دیگری به تندروهای مذهبی داد: کارتونی در بیرون دفتر این نشریه نصب شد که در آن، یک طراح مرد شارلی ابدو و یک مسلمان تندرو در حال بوسیدن یکدیگر هستند و زیر آن نوشته شد: ”عشق، پایدارتر از نفرت است!“
گردانندگان شارلی ابدو در این شماره به صراحت به تندروها و تروریستها حمله کردند. شارب (استفان شاربونیه) به مهاجمان ابله تاخت و ایشان را مسئول ناامنی و آشوب دانست و اعلام کرد وظیفهی او است که زندگی را بر متعصبان مذهبی همانقدر سخت کند که آنها با مردم چنین میکنند.
”من فکر نمیکنم که بشود کسی را با قلم کشت. من زندگی کسی را به خطر نیانداختهام. اگر تندروها دنبال بهانهای برای خشونت باشند، آن را به هر حال به دست خواهند آورد.“
این یکی از مشهورترین گفتههای شارب است که از همان زمان در یادها مانده است.
کاتولیکها
همچون یهودیان و مسلمانان، کاتولیکها هم از شر شارلی ابدو در امان نبودند. در حقیقت، پاپ و مسیح نیز همچون محمد،بارها آماجِ تمسخر و انتقاد این هفتهنامه بوده است.
در اوج بحران تعرض جنسی به کودکان در کلیسا، کارتونی از پاپ بِنِدیکت شانزدهم در نشریه چاپ شد که در آن، پاپ در هیئت یک مردارِ سبزرنگ، به اسقفها راه و چارهی ماستمالی کردن آزار جنسی کودکان را میآموزد.
پس از آنکه پاپ فرانسیس جانشین بندیکت شد، کارتونی از وی در جامهی یکی از رقصندگان تپل در کارناوالهای برزیلی منتشر شد. تصویر مشهور دیگری از آمیزش جنسی زنجیروار اسقفها نیز، در همین نشریه به چاپ رسیده بود.

تصاویری چنین، نشان میدهد که چگونه شارلی ابدو دست بر نقاط حساس هر عقیدهای میگذاشت. شاید به همین دلیل است که مجمع کاتولیکهای جهان اعلام کرد مرگ شاربنیه و دیگر طراحان این نشریه، ”قابل پیشبینی“ بود و نتیجهی ”نمایش تهوعآور“ مقدسات مذهبی از سوی ایشان بوده است. این مجمع که کشتار بیرحمانهی گردانندگان شارلی ابدو را محکوم کرده است، در اظهار نظری بیشرمانه گفته است:
”اگر شاربونیه آنقدر خودشیفته نبود، حالا زنده بود.“

ازدواج همجنسگرایان
هنگامی که در سال 2012 کاتولیکهای دستراستی فرانسه بر علیه رسمی شدن ازدواج همجنسگرایان تظاهراتی به راه انداختند، شارلی ابدو در صدد پاسخ به آنها برآمد.
پاسخ این نشریه، کارتونی بیپرده از رابطهی جنسی همجنسگرایانه میان پدر و پسر و روحالقدس است، که بر بالای آن نوشته شده : ”کاردینال ونت-توا سه تا بابا دارد!“
این کارتون، آشوبی در فرانسه به راه انداخت. مسیحیان فرانسه به اعتراض برپا خاستند و این تصویر را موهن و بیشرمانه خواندند. گرچه سرانجام ازدواج همجنسگرایان در فرانسه قانونی شد، اما جنجال بر سر این کارتون هفتهنامهی دست چپی، فمینیست و لیبرال شارلی، تا به امروز هم ادامه دارد!
دست نیافتنیها
یکی از فیلمهای پرفروش سال 2012 فرانسه، فیلم دست نیافتنیها (Intouchables) بود: روایت مرد سیاهپوست فقیری که مستخدم مرد سفید پوست معلول و ثروتمندی میشود.
شارلی ابدو با الهام از مضمون این فیلم، کارتون مشهور بعدی خویش را خلق کرد: تصویری که در آن، یک یهودی در حال هل دادن صندلی چرخداری است که مسلمانی بر آن نشسته و میگوید: ”نبایست ما را دست بیاندازید!“
صفحات داخلی این شماره از شارلی ابدو حتی بیپرواتر بودند. با الهام از فیلم جنجالی معصومیت مسلمانان، کارتونهایی از پشت صحنهی این فیلم ترسیم شده بودند که محمد را در صحنههایی شهوتانگیز و جنسی نشان میدادند. در این صفحات گفته میشد این صحنهها ساخته شدند تا جماعت مسلمان را ”برانگیزانند“، و این کار را هم به خوبی انجام میدهند!
پیش از آن که این شماره از نشریه منتشر شود، فرانسه به 20 پایگاه خارجی خویش آمادهباش داد. بسیاری، این کار شارلی ابدو را تقبیح کردند. نشریات پاریس بر سر بیمسئولیتی و حق آزادی بیان به مجادله پرداختند و پلیس مجبور به محافظت از دفتر نشریهی شارلی شد… کاری که متاسفانه برای جلوگیری از کشتار آنها، کافی نبود.
آخرین توئیت
آخرین توئیت یکی از طراحان شارلی ابدو، ماجرای ترور و کشتار بیرحمانهی اعضای این هفتهنامه را پیچیدهتر کرده است. این تصویر که برخی معتقدند ثانیههایی قبل از حمله، و حتی شاید همزمان با آتش گشودن مردان مسلح فرستاده شده، چندان جنبهی توهینآمیزی ندارد اما با حملهی مسلحانه، ارتباط معناداری پیدا میکند.
در این توئیت، تصویری از ابوبکر البغدادی، خلیفهی داعش نمایش داده شده با نوشتهای به این مضمون: ”با بهترین آرزوها، بغدادی!“… و بغدادی نیز پاسخ داده است: ”مخصوصا آرزوی سلامتی!“
این تصویرِ توئیت شده و مضمون آن، گمانههای بسیاری برانگیخته است. حتی بیبیسی در تحلیلی، امکان هک شدن حساب توئیتری این طراح و رساندن پیامی از سوی حکومت اسلامی از این طریق را، مطرح کرد.
اما نتیجه هر چه باشد، این پایان راه شارلی ابدو و طرحهای جسورانهش نیست. نسخهی بعدی این هفتهنامه، به مرز فروش یک میلیون نسخه رسیده است و نشریات و وبسایتهای بسیاری در گوشه و کنار جهان، به بازنشر کارتونهای آن، که منجر به کشتهشدن گردانندگان آن شد، پرداختهاند.
√ از همین دست بخوانید:
هنر جنجال برانگیز
هر تصویر، داستانی میگوید…
آنها که تسلیم نشدند
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
مرتبط
بدون تعصب نگاهی به کار شارلی که از زبان خود گفته اید بیندازید: کدامیک از طرح ها و نظرهایشان درست و جالب بوده است؟ حتی همان اولی که با دوگل مقایسه کرده. ضمناً اصلا از اسلام متنفر هم باشید، آیا یک نقل از زمان محمد وجود دارد که بگوئید او جنایت کار بوده که اینطور معرفی دروغ می نمایند. نسبت ساحر، شعبده باز و جادوگر داده اند، ولی نه جانی. یعنی تمام آن خشونت های محمد مسائلی بود که خشونت به حساب نمی آمد. پس اگر کاریکاتوری در نفی اسلام است، بایستی مرتجع بودن و پیاده سازی آن را بیان کرد نه عملکرد آنها در 1400 سال پیش را. (نظرِ ویرایش شده)
لایکلایک
بسیار عالی، کامل، جامع و بویژه مورد نیاز این روزها بود! با شهدای شارلی ابدو محشور شوید!
لایکپسندیده شده توسط 1 نفر
خواهش میکنم… فعلا دنبال کسی هستم ترورمان کند. باقیش راحت است! 🙂
لایکلایک
سلام. بسیار وبلاگتان را دوست میداریم 🙂 مخلصیم. فالو به شدت 🙂
لایکپسندیده شده توسط 1 نفر
شما محبت دارید. امیدوارم گرفتاری ها بگذارد روز به روز به فکر بهبود این فضا باشم و شرمندۀ شما دوستان نشوم. از شما سپاسگزارم، به شدت! 🙂
لایکلایک
به گرفتاریها فکر نکنید، گرفتاری همیشه هست و از بین نمیره. ادامه بدین 🙂 عالیه این وبلاگ
لایکپسندیده شده توسط 1 نفر
چشم… همۀ تلاشم را خواهم کرد.
لایکپسندیده شده توسط 1 نفر
بیگلاگ گرامی،
با سپاس از زحمتی که برای ترجمهی این متن کشیدید. خلاصهی مختصر و مفیدی بود از فعالیتهای این نشریه و نشان دادن استواری و پیگیری آدمهایی که چون سروی افراشته در برابر همه نوع طوفان زور و زر و تزویر میایستند و آزادی بیان را با تک تک ذرات وجود و دم به دم زندگی خود میزییند.
لایکپسندیده شده توسط 1 نفر
اختیار دارید شهاب جان، دوست و استاد گرامی من، همین قدر که این سطور مورد توجه شما قرار گرفت برای من جای بسی افتخار است. بله کاش تاریخ به ما بیاموزد که اگر جامعه ای به سطحی از درک و آزادی بیان رسیده است، محصول چه زحمات و هزینه هایی بوده است. سپاس از شما.
لایکلایک