افسانه‌های کهن جهان

آخر زمان
هر آغازی، پایانی هم دارد. نیاکان ما نیز به خوبیِ ما این را می‌دانستند. آنها همان‌گونه که برای آغاز جهان، اسطوره‌ها و افسانه‌هایی ساختند، برای پایان آن نیز تصوراتی داشتند.
myth (1)در باورهای مسیحی، آخر زمان مجموعه‌ای از رخدادهای حماسی، متشکل از جنگ و مصیبت و بلایای بسیار است که در یک چرخۀ زمانی طولانی رخ می‌دهد. در اسطوره‌ی اسکاندیناوی، رگناروک، آخر زمان مجموعه‌ای از جنگ‌ها و بلایا است که به غرق شدن زمین و خلق مجدد جهان منجر می‌شود. برای هندوها، پایان جهان فعلی و خلق مجدد آن، با مجموعه‌ای از حوادث و آتش بازی‌های عظیم و خیره‌کننده همراه است که شاید تصویر کردن آن از عهدۀ تکنولوژی هالیوود هم خارج باشد!
به سخنی دیگر، بشر در طول تاریخ با تصورات ویژه‌ی خود از پایان جهان سر کرده است: تصوراتی که در قالب فرهنگ و زندگی روزمرۀ زمان آن‌ها می‌گنجیده است؛ و اسطوره چیزی جز این نیست، روش‌هایی که ما برای تعریف و تشریح رویدادهای اطراف خود به کار می‌بندیم… روش‌هایی گاه خیره‌کننده و داستان‌هایی بس شگفت‌انگیز!

چرا؟
اسطوره‌های فرهنگی اقوام، تنها در خدمت ثبت وقایع تاریخی یا سرگرمی نیستند، آن‌ها راه‌هایی برای توضیح چگونه‌گی چیزها نیز هستند: از این دستند اسطوره‌هایی که به توضیح چگونه‌گی پدیده‌ها می‌پردازند.
myth (10)روایت برج بابل در عهد جدید، در خدمت توضیح این است که زبان‌ها و گویش‌های مختلف چگونه پدید آمدند. اسطورۀ آدم و حوا و اخراج آنها از بهشت و تنبیه ایشان برای رنج بردن و با درد کودکانی به دنیا آوردن، در راستای توضیح رنج‌های بشری، ساعات طولانی کار در مزارع و رنج بچه‌آوری قرار دارد. اسطورۀ پرومتئوس در یونان باستان، به توضیح این می‌پردازد که چرا آتش، این‌چنین گران‌بها و ارزش‌مند است، و صندوقچۀ پاندورا به توضیح وجود رنج و بلا در جهان می‌پردازد.
چنین اسطوره‌هایی در سراسر جهان وجود دارند: آنها که توضیح می‌دهند چرا کرگدن‌ها مو ندارند، یا چرا زنای با محارم ممنوع است، یا دارو‌ها از کجا به وجود آمده‌اند. در هر گوشۀ جهان، توضیح شعر‌گونه‌ای از آن‌چه پیرامون ما بوده، وجود دارد… برای اعصار طولانی، شعر و افسانه‌سرایی، تنها چیزهایی بودند که در غیاب دانش، به کمک ما می‌آمدند.

قهرمانان
اسطوره‌های ایلیاد و اودیسه، اثر جاودان هومر، شرح پهلوانان زجر‌دیده و نفرین شده‌ای است که در سفری طاقت‌فرسا، از میان دریاها و سرزمین‌های بیگانه، به سوی رستگاری استعاری خویش رهسپار می‌شوند. چنین نمونه‌هایی از قهرمانان، در تمامی فرهنگ‌ها دیده می‌شود.
myth (9)اسطورۀ پهلوانانی که گام در سفری دشوار می‌نهند، از دیر‌باز تا کنون در اسطوره‌های فرهنگی وجود داشته است. از اسطوره‌های سومری گرفته تا جنگ‌های ستاره‌ای و ارباب حلقه‌ها. اسطورۀ سومری گیل‌گمش، داستان سندبادِ بحری در 1001 شب، افسانۀ شاه آرتور، افسانۀ جیسون و آرگونات‌ها و نمونه‌های زیاد دیگر، همگی در این گونه از اسطوره‌ها می‌گنجند. حتی افسانۀ یهودیِ خروج موسی و قومش از مصر و سرگردانی آنها در بیابان، می‌تواند نمونه‌ای از این سفرهای پر ماجرا فرض شود.

اژدها
یکی از موجوداتی که تقریبا در تمامی اسطوره‌های فرهنگی عمدۀ جهان خود‌نمایی می‌کند، اژدهاست. از الواح سومری که شرح شکار اژدها بر آن‌ها نقش بسته، تا داستان‌هایی از یونان قدیم در توصیف این موجودات خیالی. در چین کهن، یک شاخۀ علمی در مورد فواید و چگونه‌گی استفاده از استخوان‌های اژدها وجود داشته است. مایاها، به پرستش مار بال‌دار، کتزلکوئتل می‌پرداختند. افسانه‌های اسکاندیناوی و عقاید مسیحی، از این موجود افسانه‌ای سخن رانده‌اند.
myth (8)در اواخر قرون نوزدهم، برخی دانشمندان می‌پنداشتند اژدهایان، زمانی وجود داشته اما منقرض شده‌اند. زمانی که علم دیرینه‌شناسی به فسیل دایناسورها دست یافت و مردم با این واقعیت جدید روبرو شدند، بسیاری باور کردند که شاید مردمان باستانی با دیدن فسیل موجودات عظیمِ منقرض شده، به ساخت داستان این موجود افسانه‌ای مبادرت کرده باشند.

رستاخیز
رستاخیز مسیح پس از مصلوب شدن، یکی از نقاط عطف دین مسیحیت است؛ از آن‌جا که چنین رویدادی نشان می‌دهد مسیح واقعا موجودی ماورایی و نجات‌بخش مومنان است. گرچه شاید این داستان برای کلیسا اهمیت زیادی داشته باشد، اما اسطورۀ مرگ و رستاخیز انسان‌های خدا‌-‌گونه در تاریخ، قدمتی هزاران ساله دارد.
myth (7)یکی از مشهور‌ترینِ این افسانه‌ها، اسطورۀ اوزیریس مصری است. اوزیریس که از پادشاهان مصر باستان بود، بدست برادر خویش ”ستی“ به قتل می‌رسد. همسر وی ایزیس  او را دوباره زنده می‌کند و با هم‌آغوشی با وی، کودکی بنام ”هوروس“ بدنیا می‌آورد. در آیین دیونیسوس، خدای شراب یونان قدیم، شخصیت‌هایی در یک دورۀ دو سالانه، کشته شده و سپس از مرگ بر می‌خیزند. پرسفونه، ملکۀ جهان زیرین نیز، از مرگ خویش با مژدۀ زایش دوبارۀ جهان، باز می‌گردد. از اسطوره‌های اسکاندیناوی تا فرهنگ‌های آمریکای مرکزی، با خدایانی روبرو می‌شویم که میرانده و سپس زنده می‌شوند، یا آدم‌هایی عادی که پس از مرگ در هیئتی مقدس، ظهور می‌کنند.
یک لوح تاریخی به نام ”مکاشفات گابریل“، از  ”سایمون“ یهودی سخن می‌گوید که به دست رومیان کشته شده، و پس از سه روز، از مرگ بر می‌خیزد. این متن در سال 4 میلادی، 30 سال قبل از مرگ و رستاخیز فرضیِ عیسای ناصری نوشته شده است.

افسانۀ آتلانتیس
همۀ ما داستان آتلانتیس را می‌دانیم: شهری افسانه‌ای که یک شبه در تحولی فاجعه‌بار، در اعماق اقیانوس فرو رفته و از صفحۀ روزگار محو شد. اما افسانۀ شهرهای ناپدید شده در طول تاریخ، تنها به آتلانتیس ختم نمی‌شود.
myth (6)شهر ارم در عربستان، شهری افسانه‌ای است که در عرض یک شب بدستور الله، با طوفانی از شن ناپدید شد. افسانۀ این شهر، در حقیقت بازگویی افسانۀ آتلانتیس در دنیایی بدون آب است. شهر افسانه‌ای ایس در سواحل فرانسه نیز، توسط ابلیس در هیئت شاهزاده‌ای که عاشق دختر پادشاه ایس شده بود، غرق شد. شهرهای سُدوم و گومورا و شهر تریپورا در اسطوره‌های هندی، همگی توسط بارانی از آتش در طول یک شب از صفحۀ روزگار محو شدند.
ایدۀ ناپدید شدن شهرهایی در اوج قدرت و رفاه، در بسیاری از اسطوره‌های قدیم تکرار شده است. افسانه‌هایی که نیمی از آنها ریشه در حقیقت دارد (همچون نابودی شهر پُمپئی) و نیم دیگر آن، ریشه در تخیل راویان آن‌ها.

خون‌آشامان
رمان‌ها و داستان‌های هیجان‌آور و تاریک در مورد خون‌آشامان، تنها در زمانۀ ما رواج نداشته‌اند. اعتقاد به وجود خون‌آشامان در فرهنگ‌های مختلف، به هزاران سال پیش باز می‌گردد. در واقع این اعتقاد آنقدر رایج بود که هر خشک‌سالی، یا آفت زدن محصولات یا حتی تولد یک نوزاد ناقص‌الخلقه، به راحتی به حضور خون‌آشامان مرتبط می‌شد.
myth (5)اسطوره‌ی خون‌آشامان حتی متعلق به عصر حاضر هم نیست، بلکه در فرهنگ‌های چند هزار سالۀ باستانی همچون مصر باستان نیز رواج داشته است. آن زمان، مردم از ته دل به وجود چنین موجوداتی معتقد بودند. از چین قدیم گرفته تا تبت، حتی در ایران باستان نیز افسانۀ موجودات هراس‌ناکِ تشنۀ خون، سینه به سینه نقل می‌شده است. اولين نمونه‌ی يافت شده درباره‌ی خون‌آشامان در ایران، بر كوزه‌ای متعلق به دوران ايران باستان كنده‌كاری شده است. اين كنده‌كاری، تصوير مردی را نشان می‌دهد كه در حال فرار از دست یک خون‌آشام است.
اگر منطقی به این موضوع نگاه کنیم، هراس ما از مرگ، ریشۀ بسیاری از این افسانه‌هاست. حتی در عصر دانش هم، هنوز صدای زوزۀ باد در پشت پنجره‌ها، در شبی تاریک و وهم‌آلود، آدمی را در ترسی مبهم فرو می‌برد.

نبرد‌های کیهانی
تصور نبردهای پر آشوب کیهانی، که منجر به فروپاشی ارکانِ گیتی می‌شود، از روزگارانی چنان قدیم در افسانه‌ها وجود داشته که حتی امروزه نیز بخشی از فرهنگ ما محسوب می‌شود. نمونه‌های آن در متون مسیحی دربارۀ نبرد خدا و فرشتگان مغضوبش به رهبری ابلیس، تا اسطوره‌ی شورش تیتان‌ها (فرزندان گایا و اورانوس) علیه خدایان المپ، خود‌نمایی می‌کند. در اسطوره‌های هندی، این نبردهای کیهانی با شکوه و آب و تاب تمام توصیف شده است.
myth (4)برخی بر این عقیده‌اند که اسطوره‌ی نبردهای کیهانی، بقایای خاطرۀ جمعی از یک هرج و مرج باستانی است و برخی دیگر بر این باورند که زندگی انسان‌ها در میانۀ جنگ‌ها و جهان‌گشایی‌های متعدد، بستر شکل‌گیری این افسانه‌ها بوده است. هر کدام را که بپذیریم، گویا انسان از سرنوشت محتوم جنگ‌های بین ستاره‌ای رهایی نخواهد داشت!

بهشت گم‌شده
نسل‌های قدیم همواره برای نسل جدید از شکوه و زیبایی دوران خود سخن می‌گویند: از این‌که چقدر همه چیز زمانی دلچسب‌تر بود، آدم‌ها محترم‌تر بودند و روابط زیباتر بود. این تصویر از دوران محبوبی که نوعی بهشت گمشدۀ آن‌ها محسوب می‌شود اما، در فرهنگ‌های باستانی بسیار جدی و رایج بوده است.
myth (3)افسانۀ باغ عدن، جایی که همه چیز به نهایت دل‌پذیر بوده و در آن خشم و شهوت و رنج جایی نداشته است، معروف‌ترین نمونه از این دست خاطرات روزگاران خوش گذشته است. در اسطوره‌های یونانی، همواره از دوران طلایی و حماسی‌ای سخن می‌رود که زندگی در آن بسیار شیرین‌تر بوده است. در افسانه‌های هند باستان، اسطوره‌های اسکاندیناوی و ایران‌باستان نیز اشاراتی به سرزمین رویایی وجود دارد که ما از آن به بهشت یاد می‌کنیم.
شاید برای چنین تصوراتی، دلیل علمی نیز وجود داشته باشد. تحقیقات علمی نشان می‌دهند ایمان به خاطرات شیرین گذشته، زندگی امروزی انسان را تحمل‌پذیر‌تر می‌سازد.

طوفان بزرگ
داستان سیل ویران‌گر و مهیبی که زمین را در خود می‌بلعد و زمینه‌سازِ شروع مجدد زندگی بشر بر روی زمین می‌شود، تقریبا در تمام فرهنگ‌های مهم باستانی رواج داشته است.
myth (2)در متون مسیحی و یهودی، این نوح است که قهرمان این داستان است. در اسطورۀ سومری گیل‌گمش، این ”اوتناپی‌ش‌تیم“ است که با ساخت قایقی و پر کردن آن از جانوران، از شر طوفان رهایی می‌یابد و قایق وی پس از فروکش کردن طوفان، بر فراز کوهی آرام می‌گیرد. ”دوکالیون“، فرزند پرومتئوس در اسطوره‌های یونانی نیز، از سیلی که به دستور زئوس ایجاد شده است، جان سالم به در می‌برد. چنین روایاتی در اسطوره‌های هندی، مایا‌ها و سرخ‌پوستان آمریکای شمالی نیز وجود داشته است.
این افسانه‌ها شاید ریشه در واقعیت داشته باشند یا تنها خیال‌پردازی راویانشان باشند. نشنال ژئوگرافیک طی تحقیقاتی اعلام کرد شواهد قوی مبنی بر یک سیل ویران‌گر جهانی، وجود ندارد. از سوی دیگر، برخی معتقدند برخورد یک شهاب‌سنگ عظیم در نزدیکی ماداگاسکار فعلی، می‌توانسته منجر به ایجاد یک سونامی مهیب شده باشد؛ یا ذوب شدن یخ‌ها در اواخر آخرین یخبندان زمین، می‌توانسته چنین سیلی را ایجاد کرده باشد. ممکن است چنین افسانه‌ای، تنها خاطرۀ جمعی اقوام باستانی از تغییرات آب و هوایی بزرگ روی کره‌ی زمین بوده باشد.

4 پاسخ به “افسانه‌های کهن جهان

  1. یکنفر 30/07/2014 در 10:59 ق.ظ.

    با درود به شما دوست گرامی
    دو پیشنهاد دارم: 1. برای دانلود بهره گیران از وبلاگ خوبتان، درصورت امکان، از دراپ باکس استفاده کنید. 2. منبع (منابع) نوشته هایی نظیر افسانه های کهن دنیا را نام ببرید.
    نویسنده ی این نوشته از یکسو به ناخودآگاه جمعی (archetype) یونگ معتقد است (در سه مورد از خاطره ی جمعی مردم دنیا سخن می گوید)؛ از سوی دیگر در مواردی همچون جزمی اندیشانی که خود را دانش باور می خوانند، نبود شواهد را دلیل عدم وقوع رویدادهایی می داند که در فرهنگ کهن و باور بسیاری از مردمان در گوشه گوشه ی جهان بصورت داستان/استوره باقی مانده است. گویا این نوشته گردآوری از دو منبع با دو نویسنده با باورهای متفاوت و یا نوشته ای از نویسنده ای دو شخصیتی است! بهر حال یکنفر گمان دارد برخی از ساکنان فعلی زمین در گذشته های دور(شاید بر اثر شکست در نبردهای کیهانی) از سیاره دیگری آمده اند که در مقایسه با این کره خاکی بهشت بوده است! (هر چند ممکن است با گذشت زمان، دگرگون شده باشد!)
    بهر حال نوشته ی جالبی بود ولی حیف که این قدر کوتاه و فاقد جزییات مقایسه ی تطبیقی!

    لایک

    • debriiss 01/08/2014 در 10:57 ق.ظ.

      با سلام بر دوست گرامی و سپاس از سر زدن به این کلبۀ درویشی، در مورد پیشنهاد اول روی چشم، در مورد نکتۀ دوم هم سپاسگزارم.

      لایک

  2. ناشناس 29/07/2014 در 9:22 ق.ظ.

    و ممكن است نباشد …..

    لایک

    • debriiss 29/07/2014 در 3:12 ب.ظ.

      البته… در نگارش فارسی، اشاراتی چون ممکن است، شاید و احتمال دارد، همواره معنای مخالف خود را نیز درون خویش پنهان دارند. مثلا جملۀ «ممکن است این راه طولانی باشه» هم طراز جملۀ «ممکن است این راه طولانی نباشه» است. ممنون از نظر شما.

      لایک

بیان دیدگاه