بایگانی برچسب‌ها: افسانه

ویرانه‌های اسرار‌ آمیز دنیای کهن (1)

سنگ‌های کارناک

در نزدیکی روستای کارناک (carnac)، واقع در بریتانیِ فرانسه، منطقه‌ای وسیع از سنگ‌های بنا شده به دست بشر وجود دارد. این سازۀ اسرار‌آمیز، که قدمت آن به 6500 تا 5300 سال پیش باز می‌گردد و از اهرام مصر قدیمی‌تر است، مجموعه‌ای از میز‌سنگها، گور‌پشته‌ها، سنگ‌افراشت‌ها و ردیف‌های هندسی سنگ‌هایی است که توسط انسان‌های پایان عصر سنگ، بنا شده است.
carnac (5)b

ادامهٔ این نوشته را بخوانید

ریشه‌ی همه رنج‌ها

در روزگاران نخستین، که همه‌ی جان‌داران روی زمین با هم سخن می‌گفتند، آدم‌ها و جانوران به خوبی و خوشی کنار هم زندگی می‌کردند. اما چون آدم‌ها کم‌کم زیاد شدند، به شکار و کشتن جانوران روی آوردند تا گرسنگی خود را بر طرف کنند. آن‌ها جانوران را از خانه‌های‌شان بیرون راندند و حتی بدون دلیل به شکار جانوران هم می‌پرداختند.
این‌جا بود که جانوران دور هم جمع شدند تا تصمیم بگیرند چگونه با این جماعت مقابله کنند. خرس‌ها پیشنهاد کردند با استفاده از نیزه و تیر‌کمان، به جنگ آدمیان بروند. اما پیشنهاد آن‌ها از سوی باقی جانوران ابلهانه خوانده شد و خرس‌ها از جمع ایشان رانده شدند؛ پس خرس‌ها هم تصمیم گرفتند می‌توانند با چنگ و دندان طبیعی خود به جنگ آدم‌ها بروند.
باقی جانوران تصمیم گرفتند هر یک، نوعی از بیماری را بیافرینند تا از جمعیت آدم‌ها کاسته شود. اما گیاهان که این تصمیم را نا‌بخردانه می‌دانستند، دور هم گرد آمدند و هر یک راهی برای درمان آن بیماری‌ها آفریدند.
… چنین است که سرخ‌پوستان ”چروکی“، پیش از کشتن حیوانات، از آن‌ها درخواست بخشایش می‌کنند.
dis1_resize ادامهٔ این نوشته را بخوانید

گم‌شده در غبار تاریخ…

وینچا
یکی از بزرگ‌ترین تمدن‌های ماقبل تاریخ اروپا، که 5500 سال پیش از میلاد در مناطق وسیعی از اروپا (در صربستان و رومانی امروزی) می‌زیستند، وینچا‌ها (تورداس) بودند. این مردمان عصر نوسنگی که دوران اوج ایشان 1500 سال به درازا کشید، نام کنونی خویش را از دهکده‌ای در ساحل رود دانوب گرفته‌اند. ایشان شاید نخستین تمدن اروپایی بودند که به ساخت ابزار فلزی پرداختند و شاید نخستین کسانی که از مس استفاده کردند. آن‌ها همچنین نخستین قومی بودند که دست به استخراج روش‌مندِ معادن زدند.
Vink (1)

ادامهٔ این نوشته را بخوانید

حماقت‌های بشری

در ماه مارس 1826 میلادی، جوزف اسمیث، جوان 21 ساله، متهم به کلاه‌برداری و بر هم زدن نظم عمومی شد. وی در دادگاهی که در ”بینبریج“ برگزار شد، اعتراف کرد که سر مردم کلاه می‌گذاشته و به ایشان وعده داده است که با کمک یک سنگ جادویی، می‌تواند اشیاء گمشده‌ی آن‌ها را پیدا کند.
18 ماه بعد، همین آقای جوزف اسمیث، ادعا کرد دو فرشته بر وی ظاهر شده و جایگاه لوحه‌های طلایی را به وی نشان داده‌اند که بر آن‌ها کلماتی غریب نقش بسته… و این الواح را که خودش آن‌ها را پیدا کرده بود، تنها می‌شد به کمک یک سنگ جادویی و توسط خود وی، خواند! جوزف اسمیث به این ترتیب پایه‌گذار مکتب مذهبی ”مورمون“ شد… مکتبی که بر این باور است که تعالیم، آداب و رسوم از طریق ”وحی الهی“ به جوزف اسمیث منتقل می‌شود.
hst (0) ادامهٔ این نوشته را بخوانید

برگزیده آثار ”Dead Can Dance“

گروه موسیقی ”مرده نیز می‌رقصد“ یا Dead Can Dance، به سال 1981 در ملبورنِ استرالیا، به دست ”لیزا جِرارد“ و ”بِرِندان پِری“ بنیان نهاده شد. گروه سپس به لندن نقل مکان کرد و پس از دوره ی کوتاهی جدایی از سال 1998 تا 2005، دوباره تشکیل شد و به خلق و انتشار آثاری گران‌بها پرداخت. موسیقی ایشان، ”خلق آوا‌هایی مسحور‌کننده و موقر از زیبایی“ تعریف شده است. موسیقی Dead Can Dance، ترکیبی از سبک‌های مختلف موسیقی محلی جهان، از نواهای گائِلیک تا آواز‌های گریگوریان، از نغمه‌های آفریقایی تا سرودهای خاورمیانه را در بر می‌گیرد. این گروه، از سال 1984 تا کنون، 8 آلبوم موسیقی منتشر کرده که تاثیری عمیق بر سبک موسیقی جهانی داشته‌اند. گزیده‌ای از بهترین آثار این گروه تا به امروز را، از پیوندهای زیر دریافت کنید.
dcd2_resize


دریافت بخش نخست (25 مگابایت) — پیوند کمکی (Dropbox)
دریافت بخش دوم (25 مگابایت) — پیوند کمکی (Dropbox)
دریافت بخش سوم (25 مگابایت) — پیوند کمکی (Dropbox)
دریافت بخش چهارم (21 مگابایت) — پیوند کمکی (Dropbox)


از همین دست بخوانید:
برگزیده آثار لورینا مک کِنِت
برگزیده آثار بودا بار
برگزیده آثار سینا وُدجانی

افسانه‌هایی از آمریکای لاتین

اِل ایمبونچه
این موجود افسانه‌ای، هنوز کودکی بیش نیست که از سوی والدینش به جادوگران غار‌نشین فروخته می‌شود. جادوگر این کودک را مسخ کرده، یک پای وی را به گونه‌ای می‌شکند که به پشت گردنش می‌چسبد. در سه ماهگی، زبان این کودک شکافته و فاق‌دار می‌شود. در همان زمان، جادوگر از روغنی بر پشت او می‌مالد که بر بدن وی مو‌هایی می‌رویاند. خوراک این نوزاد، شیرِ گربه‌ی سیاه و گوشتِ بز است، تا زمانی که بزرگ شود و جادوگر وی را با گوشت مردگان قبرستان تغذیه کند. ایمبونچه، نگاهبان ورودی غار جادوگران است.
AMLegend (1)اِل ایمبونچه (اینوونچه) گاه در مقام مشاور جادوگر ظاهر می‌شود. او غار را ترک نمی‌گوید مگر آن که مردمان غار را بیابند یا غار فرو بریزد. گاه که جادوگر مجبور به ترک غار خویش می‌شود، باید اینوونچه را در حالی که می‌گرید و دست و پا می‌زند و زمین و زمان را نفرین می‌کند، بر دوش خود بگیرد. اینوونچه از خوراکی که جادوگر در اختیار او می‌گذارد تغذیه می‌کند، مگر آن که در غار غذایی نمانده باشد… آن‌گاه است که او به جستجوی خوراک خویش خواهد پرداخت.

ادامهٔ این نوشته را بخوانید

غارهای زیبای جهان (5)

غار کروبر، گرجستان
غار کروبر (Krubera Cave) یا وُرونیا، عمیق‌ترین غار جهان است که در غرب رشته‌کوه‌های قفقاز در کشور گرجستان قرار دارد.
Kruber (5) ادامهٔ این نوشته را بخوانید

شبح یک زن

بانوی شکافته‌دهان
شروع افسانه‌ی ژاپنی ”کوچیساکه اونا“، به اوایل دهه‌ی هفتاد میلادی باز می‌گردد، افسانه‌ی زنی روح‌وش است با دهانی که گوش تا گوش شکافته شده است. افسانه‌ها می‌گویند این زن، قربانیان جوان خویش را در گوشه‌ای خلوت به دام می‌اندازد، روبنده‌ی خویش را بر‌داشته و از ایشان می‌پرسد: ”آیا من زیبا هستم؟“
اگز جواب قربانیان منفی باشد، او آن‌ها را می‌کشد… و اگر جواب ایشان مثبت باشد، او دهان ایشان را چون دهان خود، با قیچی تیزی می‌شکافد.
Kuchisake-onna ادامهٔ این نوشته را بخوانید

ویرانه‌های اسرار‌ آمیز دنیای کهن (5)

دخمه‌ی اُزیریس
در نزدیک هرم خفرع (khafra) در گیزا، دخمه‌ای باستانی وجود دارد که به مقبره‌ی اُزیریس، یا چاهِ اُزیریس مشهور است. این دخمه، که توسط سه دهلیز به صورت عمودی تا سه طبقه زیرِ زمین (حدود ده متر) حفر شده است، تا سال 1999 به صورت رسمی مورد کاوش قرار نگرفته بود؛ گرچه پیش از آن نیز به وجودش آگاه بوده‌اند.
OShaft (1) ادامهٔ این نوشته را بخوانید

غارهای زیبای جهان (2)

غار چلچله‌ها، مکزیک
بزرگ‌ترین غار گودال‌وشِ جهان، با دهانه‌ای به ابعاد 49 در 62 متر، و عمق حدود 370 متر، در سَن لوئیس پوتوسیِ مکزیک واقع شده است: دومین غار عمودی عمیقِ مکزیک و یازدهمین غار عمیق جهان.
Swallow (1) ادامهٔ این نوشته را بخوانید

هزار و یک شب… موسیقی مدرن از دوران کهن

این مجموعه‌ی موسیقی، برگزیده‌ای از قطعاتی در سبک فضا‌سازیِ الکترونیک ملایم (Lounge) است از هنرمندانی چون خالد فَریس، آسوکا میاکو، لطیف ریحان، سَن‌سَن، عمر صافی، مَکس مَدیسن، کریستین شِک و… که حال و هوای افسانه‌های کهن آسیایی را با موسیقی مدرن امروزی آمیخته و تجربه‌ای نو برای شنوندۀ شرقی و نغمه‌هایی شنیدنی برای مخاطبان از دیگر نقاط جهان، به همراه دارد. این مجموعۀ دلپذیر را از پیوندهای زیر دریافت کنید.
crazy_fairies

دریافت بخش نخست (30 مگابایت) — پیوند کمکی — پیوند کمکی 2
دریافت بخش دوم (25 مگابایت) — پیوند کمکی — پیوند کمکی 2

موسیقی Lounge چیست؟
نوعی موسیقی ملایم عامه‌پسند است که شروع آن به اوایل دهۀ 50 میلادی باز می‌گردد. این نوع موسیقی، احساس حضور در مکانی آرام و طبیعی و شخصی را در شنونده ایجاد می‌کند. نمونه‌های جدیدتر این نوع موسیقی، از فضاسازی‌های الکترونیک نیز بهره می‌گیرند. گاه از این سبک موسیقی در هتل‌ها، بارها و کازینو‌ها نیز استفاده می‌شود.
در مورد هزار و یک شب بیشتر بدانیم.

موجودات افسانه‌ای دنیای کهن

مرد‌-‌ماهی لیِرگانیس
این نیم‌مرد‌-‌نیم‌ماهیِ غمگین، بخشی از افسانه‌های بومی کانتربریا است. می‌گویند وی یکی از چهار پسر خانواد‌ه‌ای در روستای ساحلی ”لیِرگانیس“ بود که پس از مرگ پدر، مادرش وی را برای آموختن درودگری به بیلبائو فرستاد. روزی وی، که شناگری ماهر نیز بود، برای شنا به خلیج بیلبائو رفت اما جریان آب وی را با خود به دریا برد و دیگر کسی وی را ندید.
پنج سال بعد، ماهی‌گیران موجود دریایی عجیبی را به تور انداختند که پس از چندین بار فرار از تور ماهی‌گیران، سرانجام به دام افتاد: او مردی بود نیم انسان و نیم ماهی. ماهی‌گیران وی را به شهر آوردند اما تنها چیزی که از او شنیدند، نام لیِرگانس بود. سرانجام، آن‌ها پسر جوان را به روستای خویش آوردند و مادر وی، پسر غرق‌شدۀ خویش را شناخت. وی نه سال در کنار خانواده‌اش زندگی کرد، نه لباسی پوشید و نه حرفی زد. سرانجام روزی برای شنا به دریا رفت و دیگر هرگز بازنگشت.
01 ادامهٔ این نوشته را بخوانید

داستان‌هایی از پادشاهان اساطیری

یایاتی
داستان ”شاه یایاتی“ در فرهنگ هند، روایت پادشاهی است که با همسر خود به خوبی و خوشی زندگی می‌کردند. تا اینکه یک شاهزادۀ سابق خوبروی به نام ”شارمیستا“، در کاخ ایشان به خدمتکاری مشغول شد. خدمت‌کار جوان، پادشاه را فریفت تا با او ازدواج کند. نتیجۀ ازدواج دوم یایاتی و شاهزاده‌خانم، چندین کودک بود که همگی از دید همسر اول پادشاه مخفی نگه داشته می‌شدند.
king01اما زمانی که همسر اول پادشاه از خیانت او مطلع شد، به پدر خود شکایت برد و پدر وی، پادشاه را طلسم کرد تا پیر و فرتوت شود. گرچه او بعدا از این کار خود پشیمان شد اما تنها راهِ چاره برای دوباره جوان شدن یایاتی، این بود که یکی از فرزندان وی جوانی خود را به او ببخشد. تمامی فرزندان شاه یایاتی از این کار سرباز زدند تا این که پسر کوچک وی، پورو، پذیرفت جوانی‌ش رابه پدر ببخشد. پس شاه دوباره جوان شد وبه کیف و عشرت مشغول… پورو نیز به جای پدر خویش پیر شد.
اما مدتی بعد پادشاه دریافت که تمام لذت‌ها و خوشی‌های عالم هم نمی تواند او را سیر کند و از اعمال خود پشیمان شد. پس به کاخ خویش بازگشت و جوانی فرزندش را به او بازگرداند. سپس وی را به جای خود بر تخت شاهی نشاند – زیرا تنها وی بود که به پدر خویش عشق ورزیده بود- و خود، به جنگل پناه برد تا باقی عمر خویش را در مراقبه و مکاشفه بگذراند.

ادامهٔ این نوشته را بخوانید

افسانه‌های کهن جهان

آخر زمان
هر آغازی، پایانی هم دارد. نیاکان ما نیز به خوبیِ ما این را می‌دانستند. آنها همان‌گونه که برای آغاز جهان، اسطوره‌ها و افسانه‌هایی ساختند، برای پایان آن نیز تصوراتی داشتند.
myth (1)در باورهای مسیحی، آخر زمان مجموعه‌ای از رخدادهای حماسی، متشکل از جنگ و مصیبت و بلایای بسیار است که در یک چرخۀ زمانی طولانی رخ می‌دهد. در اسطوره‌ی اسکاندیناوی، رگناروک، آخر زمان مجموعه‌ای از جنگ‌ها و بلایا است که به غرق شدن زمین و خلق مجدد جهان منجر می‌شود. برای هندوها، پایان جهان فعلی و خلق مجدد آن، با مجموعه‌ای از حوادث و آتش بازی‌های عظیم و خیره‌کننده همراه است که شاید تصویر کردن آن از عهدۀ تکنولوژی هالیوود هم خارج باشد!
به سخنی دیگر، بشر در طول تاریخ با تصورات ویژه‌ی خود از پایان جهان سر کرده است: تصوراتی که در قالب فرهنگ و زندگی روزمرۀ زمان آن‌ها می‌گنجیده است؛ و اسطوره چیزی جز این نیست، روش‌هایی که ما برای تعریف و تشریح رویدادهای اطراف خود به کار می‌بندیم… روش‌هایی گاه خیره‌کننده و داستان‌هایی بس شگفت‌انگیز!
ادامهٔ این نوشته را بخوانید

کوهستان‌های اسرار‌آمیز جهان

کایلاش
kailash (1)قلۀ کایلاش به ارتفاع 6718 متر در غرب تبت قرار دارد و سرچشمۀ چهار رود بزرگِ ایندوس، براهما‌پوترا، کارنالی و سوتله است. این کوه، تصویر آینه‌ای جزایر ”ایستر‌آیلند“ در اقیانوس آرام است. نمای پر‌هیبت این قله، یاد‌آور هِرمی عظیم است و بومیان منطقه معتقدند صعود از این کوه، با خود بدبختی به بار می‌آورد. دو دریاچه‌ی آب شور و شیرین در پای این کوه تشکیل شده است. دریاچۀ آب شور یا ”دریاچۀ مرگ“، همواره منقلب و شنا در آن ممنوع است. دریاچۀ آب شیرین یا ”دریاچۀ زندگی“، در ارتفاع 4600 متری، همواره آرام است و آبی گوارا دارد.
گفته می‌شود کسانی که در نزدیکی این کوه اقامت می‌کنند، به سرعت پیر می‌شوند. در یک اقامت دوازده ساعته نزدیک این کوه، موها و ناخن‌ها همانقدر رشد می‌کنند که در طول دو هفته اقامت در مکانی عادی. گفته می‌شود این کوهستان می‌تواند به شکلی مرموز، جهت‌یابی انسان را مختل کند. کسانی بوده‌اند که در تلاش برای فتح این قله، ناگاه خود را در مسیری دیگر یافته‌اند.
هیچ‌کس تا کنون پا بر قلۀ کایلاش نگذاشته است.
kailash (3) ادامهٔ این نوشته را بخوانید