در روزگاران نخستین، که همهی جانداران روی زمین با هم سخن میگفتند، آدمها و جانوران به خوبی و خوشی کنار هم زندگی میکردند. اما چون آدمها کمکم زیاد شدند، به شکار و کشتن جانوران روی آوردند تا گرسنگی خود را بر طرف کنند. آنها جانوران را از خانههایشان بیرون راندند و حتی بدون دلیل به شکار جانوران هم میپرداختند.
اینجا بود که جانوران دور هم جمع شدند تا تصمیم بگیرند چگونه با این جماعت مقابله کنند. خرسها پیشنهاد کردند با استفاده از نیزه و تیرکمان، به جنگ آدمیان بروند. اما پیشنهاد آنها از سوی باقی جانوران ابلهانه خوانده شد و خرسها از جمع ایشان رانده شدند؛ پس خرسها هم تصمیم گرفتند میتوانند با چنگ و دندان طبیعی خود به جنگ آدمها بروند.
باقی جانوران تصمیم گرفتند هر یک، نوعی از بیماری را بیافرینند تا از جمعیت آدمها کاسته شود. اما گیاهان که این تصمیم را نابخردانه میدانستند، دور هم گرد آمدند و هر یک راهی برای درمان آن بیماریها آفریدند.
… چنین است که سرخپوستان ”چروکی“، پیش از کشتن حیوانات، از آنها درخواست بخشایش میکنند.
ادامهٔ این نوشته را بخوانید